برنامه های کاربردی اینترنت غنی در دسترس
مقدمه - ARIA چیست؟
آریا
به طور کلی، ARIA مجموعه ای از ویژگی ها است که وب سایت شما را به ویژه برای افراد دارای معلولیت در دسترس تر می کند.
سفارش ساخت سایت با بهترین متخصصان
قبل از ورود به موضوع اصلی خود،
یک سوال از همه شما
آیا می توانید تفاوت بین این دو عنصر HTML را پیدا کنید؟
توجه: لازم نیست نگران جستجو باشید، هر دو یکسان به نظر می رسند
بهعنوان توسعهدهنده، میتوانیم به راحتی بفهمیم که عنصر 2 مناسبتر از اولی است.
اما برای کاربران، چگونه تحویل داده می شود؟
به خصوص برای افرادی که از نظر بصری دچار مشکل هستند و اغلب به صفحه خوان ها وابسته هستند.
برای بررسی اینکه می توانیم به هر یک از صفحه خوان ها گوش دهیم و عناصر بالا را اجرا کنیم. من از ChromeVox برای گوش دادن به وب سایتم استفاده کردم.
انجام پروژه با پروژه دان ها
عنصر 1
متأسفانه نتوانستم صوت
زمان استفاده از «useImperativeHandle» و «forwardRefs» در React 18
گاهی اوقات باید ایده های بزرگ را بیرون بیاورید
این مقاله در ادامه ref ها چیست و چگونه کار می کنند. با دانش بهدستآمده از مقاله قبلی، بیایید به درک کمی پیچیدهتر بپردازیم، که میتواند در پروژههای دنیای واقعی با تعداد زیادی تودرتوی اجزا و کمی نیازهای واقعی مبتنی بر DOM مفید باشد.
Ref Forward
انجام پروژه در فریلنس پروژه
راه حل بدون مشکل چیست، درست است؟ بنابراین، بیایید وضعیتی را تعریف کنیم که داوران معمولی نتوانند کار را انجام دهند. اگر یک مؤلفه والد داشته باشیم که بخواهد به یکی از عناصر تعریف شده در مؤلفه فرزند ارجاع دهد و حالت فوکوس را تغییر دهد، چه؟ بیایید چنین مثالی ایجاد کنیم.
مؤلفه والد فوکوس دکمه تعریف شده در مؤلفه فرزند را کنترل می کند.
همانطور که در بالا می بینید، مؤلفه والد تمرکز روی دکمه مؤلفه فرزند را کنترل می کند. این به این سادگی نیست که رف تعریف شده در والدین را به عنوان یک تکیه گاه به کودک منتقل کنید. در مورد ما، ref یک ویژگی خاص است که روی عنصر دقیق HTML تعریف شده است که تمرکز آن باید تغییر کند، نه بسته بندی مولفه فرزند، زیرا فقط یک تابع است.
ما میتوانیم با قرار دادن مولفه فرزند خود در یک تابع forwardRef که توسط React ارائه شده است، به رفتار دلخواه برسیم. این تابع باید پروپوزالهای ارسالی را منتقل کند و اجازه میدهد یک پایه اضافی روی کامپوننت، که «رجف» ما باشد. این کد است:
چگونه از forwardRef در React استفاده کنیم؟
استفاده از ImperativeHandle
خب، ظاهراً آنچه در بخش قبل به دست آوردیم حتی برای موقعیت های پیچیده نیز کافی است. با این حال، گاهی اوقات ممکن است وسوسه شوید که یک عملکرد ref سفارشی را در داخل کامپوننت خود تعریف کنید، که در معرض اجزای با استفاده از آن قرار می گیرد. بیایید سعی کنیم شرایطی ایجاد کنیم که به چنین کنترل دقیقی نیاز داشته باشیم.
سفارش ساخت سایت با بهترین متخصصان
بهطور پیشفرض، رنگ فوکوس روی ورودی آبی است، اما بیایید بگوییم اگر قرار است نینجا ما مأموریت سطح جونین فوقبحرانی را دریافت کند، فیلد ورودی باید به جای آن روی قرمز تمرکز کند.
مؤلفه والد می تواند کنترل کند که ورودی کودک روی کدام رنگ تمرکز می کند.
برای نشان دادن استفاده از useImperativeHandle در این مورد، اجازه دهید از عقل سلیم منحرف شویم و دو روش سفارشی مرتبط با مؤلفه ورودی را از طریق ref بسازیم. به جای روش فوکوس پیشفرض، این بار، دو روش سفارشی ()focusRed و focusBlue() خواهیم داشت.
ما همچنان باید از ForwardRef استفاده کنیم تا ref را به مؤلفه فرزند منتقل کنیم، اما در داخل مؤلفه فرزند، این توابع جدید را با کمک قلاب useImperativeHandle ایجاد خواهیم کرد. در اینجا کد به نظر می رسد:
ما با استفاده از useImperativeHandle متدهای سفارشی را به ref اضافه می کنیم.
انجام پروژه متلب با بهترین برنامه نویسان و متخصصان
نکته مهمی که باید به آن توجه کنید این است که در کد بالا روشهای موجود را بهطور پیشفرض مانند مورد قبلی گسترش نمیدهیم، بلکه مجموعهای کاملاً جدید از روشها را ایجاد میکنیم. بنابراین، متد ()focus پیش فرض دیگر در دسترس ما نیست و فراخوانی آن خطاهای شیرینی را برای ما به همراه خواهد داشت.
روش فوکوس هنگام استفاده از دسته امری در دسترس نیست.
نتیجه
به طور خلاصه، آنچه را در مقاله قبلی گفتم تکرار می کنم: خود Refs به DOM نباید هنگام انجام توسعه مبتنی بر dom مجازی استفاده شود زیرا تغییراتی که در DOM واقعی ایجاد می کنید به درستی به vDOM منتقل نمی شود. راه اندازی، و این منجر به واکنش غیرمنتظره می شود.
طراحی لوگو با بهترین طراحان لوگو
من تمرکز را به عنوان موضوع اصلی این مقاله انتخاب کردم، فقط به این دلیل که یکی از نیازهای اصلی زمانی است که داوران باید احضار شوند. React به مجموعه محدودی از موارد استفاده برای ref ها اشاره می کند
5 vs کد افزودنی برای بهره وری
توسعه را با پسوندهای کد VS عالی تقویت کنید
شماره 1 ESLint
آیا به دلیل نداشتن استاندارد کدنویسی با سبک های مختلف کدها در یک مخزن مواجه هستید؟ به این معنی است که شما به یک لنگر نیاز دارید. ESLint توسط مایکروسافت می تواند به شما در دستیابی به آن به عنوان یک لنگر کمک کند، می توانید شروع به استانداردسازی مخزن با پیکربندی غنی برای جاوا اسکریپت و تایپ اسکریپت از این افزونه کنید که کد را زیباتر و خواناتر می کند.
انجام پروژه در فریلنس پروژه
ESLint
#2 شوخی
بدون آزمایش، نمی توانید مطمئن باشید که کد شما مانند آنچه می خواهید مورد نیاز است یا خیر. اگر احساس می کنید آنچه من می گویم به این معنی است که به این افزونه قدرتمند به نام Jest نیاز دارید، کارهای زیادی وجود دارد که می توانید با آن انجام دهید. شروع به آزمایش کنید که آیا منطق شما درست است و بلوک کد شما مورد نیاز است و چه تعداد از قبل پوشش داده شده است. برنامه افزودنی Jest را می توان به صورت خودکار تنظیم کرد که هر بار که پایه کد را در تست خود ذخیره می کنید.
شوخی
شماره 3 Git Blame
فقط در صورتی که کسی کدی را با پیچیدگی بالا بنویسد و نیاز به اصلاح مجدد آن داشته باشد، این پسوند وجود دارد تا به شما کمک کند تا نویسنده را پیدا کنید تا در مورد منطق صحبت کند قبل از اینکه دوباره آن را اصلاح کنید. مزیت این افزونه این است که میتوانید آخرین تغییر کد را پیدا کنید و در صورت عدم وجود مستندات یا درک درست از منطق کمک بخواهید. مزیت دیگر این است که در صورت دریافت می توانید درخواست حل تعارض کنید.
Git Blame
شماره 4 Thunder Client
سفارش ساخت سایت در فریلنس پروژه
Postman ممکن است مشتری API باشد که شما در حال حاضر برای آزمایش پاسخ API، اسناد و سایر تعاملات مرتبط استفاده می کنید. یک جایگزین دیگر باید سعی کنید در حال حاضر از Thnder Client استفاده کنید. دیگر نیازی به استفاده از برنامه های شخص ثالث نیست، تنها کاری که می توانید با این افزونه VS Code انجام دهید شبیه سازی تماس های API، مجموعه ای از API، یک متغیر محیطی و همچنین شبیه سازی جریان یکپارچه سازی است.
مشتری تندر
شماره 5 SonarLint
برنامه افزودنی ارائه شده توسط SonarSource می تواند تکرار کد، بوی کد و آسیب پذیری های امنیتی را به عنوان کد شما ردیابی کند. برای حل آن موارد برجسته و توصیه هایی ارائه خواهد شد، نه تنها اینکه می توانید SonarLint را با اتصال پوشه فضای کاری VSCode خود به پروژه(های SonarQube/SonarCloud) به SonarQube/SonarCloud متصل کنید و از همان قوانین و تنظیماتی که استفاده می شود بهره مند شوید. برای بررسی پروژه خود در سرور سپس SonarLint در VSCode، مسائل Won’t Fix و False Positive را در هر فایلی از پوشه محدود پنهان می کند.
SonarLint
سرانجام
انجام پروژه متلب با بهترین برنامه نویسان
آن افزونه هایی که من توصیه می کنم برای استفاده روزانه ضروری هستند. بدون برنامههای افزودنی، شاید هنوز بتوانید مولد باشید، اما آنها میتوانند به راحتی به شما کمک کنند تا استانداردی را تنظیم کنید، مطمئن شوید که هیچ تغییر منطقی پس از بازآفرینی، حل یک تضاد، API مستند در یک فضای کاری، و حفظ کدها آسان است.
معرفی: بسته نرم افزاری برای مطالعه دینامیک اتلاف سخت افزار کوانتومی
نوشته شده
توسط هاگای لاندا
شبیه سازی سیستم های کوانتومی بزرگ برای کامپیوترهای کلاسیک دشوار است - به همین دلیل است که مردم در وهله اول کامپیوترهای کوانتومی می سازند. با این حال، شبیهسازی کلاسیک دینامیک کوانتومی، نه تنها برای محک زدن، بلکه برای پیشبینی رفتارهای بالقوه سختافزار کوانتومی، هنوز حیاتی است. به عبارت دیگر، مهم است که بتوانیم سیستم های کوانتومی را با استفاده از کامپیوترهای کلاسیک و کوانتومی شبیه سازی کنیم.
سفارش ساخت سایت در فریلنس پروژه
شبیهسازی سیستمهای کوانتومی در رایانههای کلاسیک بیشتر متکی به روشهای عددی است، از جمله راهحلهای دقیق در موارد نادری که در دسترس هستند، روشهای brute-force، و تقریبهای مختلف. مقدار فضای محاسباتی کلاسیک مورد نیاز برای روشهای brute-force به صورت نمایی با تعداد کیوبیتها مقیاس میشود. برای مقابله با این افزایش تصاعدی، میتوانیم از تقریبها برای فشردهسازی اطلاعات لازم برای نمایش سیستمهای کوانتومی استفاده کنیم - تا حدودی شبیه به نحوه فشردهسازی تصاویر و فیلمها در رایانهمان. یک رویکرد بسیار قدرتمند از ابزارهای جبر خطی مانند تانسورها و ماتریس ها برای انجام این فشرده سازی تقریبی استفاده می کند.
در مقاله اخیر (در دسترس به عنوان پیش چاپ)، ما یک حل کننده را معرفی کردیم که قادر به شبیه سازی دینامیک زمان پیوسته سیستم های کوانتومی پر سر و صدا است. در حالی که ما وضعیت یک سیستم کوانتومی کاملاً ایزوله را با استفاده از تابع موج چند کیوبیتی توصیف میکنیم، سیستمهای کوانتومی پر سر و صدا را با استفاده از ماتریس چگالی توصیف میکنیم و معادلهای که معمولاً برای حل تکامل ماتریس چگالی استفاده میشود معادله اصلی لیندبلاد نامیده میشود. نرمافزار ما، حلکننده این معادله، به کاربران امکان میدهد دینامیک کیوبیتها و نحوه تعامل و ناهماهنگی آنها در حضور نویز را شبیهسازی کنند. با استفاده از این حل کننده، ما قادر به مطالعه رفتار تحریکات منتشر شده از طریق سیستم هایی با کیوبیت های زیاد، مشابه دستگاه های کوانتومی موجود بودیم. ما یک پردازنده کوانتومی خاص را با جزئیات شبیه سازی نکردیم. این بیشتر اولین گام در آن جهت است که قبلاً برخی از اثرات جالب را نشان داده است.
پس فشرده سازی حافظه حالت های کوانتومی چگونه کار می کند؟ الگوریتمهای تثبیتشدهای که به عنوان حالتهای محصول ماتریسی (MPS) شناخته میشوند، حالت چند کیوبیتی کامل را با آرایهای از ماتریسهایی با ابعاد بسیار پایینتر جایگزین میکنند. عملگرهای محصول ماتریسی (MPO) تعمیم MPS برای نمایش عملگرهای کوانتومی، از جمله ماتریس های چگالی است. ما با کمک بسته منبع باز ITensor از این نمایش ها در کد خود استفاده می کنیم. ساختار MPS بهویژه برای توصیف سیستمی از کیوبیتها که در یک زنجیره تکبعدی چیده شدهاند و حالتهایی که در آن کیوبیتهای دور از یکدیگر به شدت همبسته یا درهمتنیده نیستند، مناسب است. با این وجود، حلکننده ما، به نام lindbladmpo، از هرگونه اتصال کیوبیتها پشتیبانی میکند و ما از آن برای شبیهسازی زنجیرههای کیوبیتها و همچنین پیکربندیهایی که از نظر محاسباتی بسیار گرانتر هستند، استفاده کردهایم.
انجام پروژه با بهترین متخصصان
به طور خلاصه، lindbladmpo به کاربران اجازه میدهد تا دینامیک کیوبیتهای دو سطحی را در یک قاب چرخشی یکنواخت (یعنی با ضرایب مستقل از زمان در معادله اصلی) شبیهسازی کنند. پارامترهای همیلتونی تک کیوبیتی عمومی، همراه با برهمکنشهای دو کیوبیتی از نوع «فلیپ فلاپ» یا تبادل (XY) و شکل جفتکننده Ising (ZZ) با اتصال دلخواه، و سه عملگر پرش اتلافی، آنهایی که انرژی را توصیف میکنند، پشتیبانی میشوند. تبادل با حمام حرارتی و جداسازی. بسته حل شامل یک هسته ++C با کارایی بالا و یک رابط Python غنی از ویژگی ها است.
با استفاده از این حلکننده، کیوبیتهایی را با فعل و انفعالات XY مورد مطالعه قرار دادیم که در آن یک کیوبیت لبه به طور مداوم بر روی تشدید هدایت میشود. چنین حرکت رزونانسی کیوبیتهای منفرد، نیروی کار اساسی پردازش اطلاعات کوانتومی در دستگاههای چند کیوبیتی است که برای تحقق چرخشهای تک کیوبیتی و همچنین ایجاد درهمتنیدگی در برخی تنظیمات به کار میرود. دینامیک گیت اغلب با تمرکز بر روی سیستمهایی با کیوبیتهای بسیار کم مطالعه میشود، با این حال، تمرکز کار فعلی بر روی همبستگیهای چند بدنه و غیرمحلی ناشی از درایو پیوسته است. ما یک پیکربندی پلاک را مطالعه میکنیم - یعنی در اصل، حلقهای از کیوبیتها با دو کیوبیت لبه اضافی - که در آن فرکانسهای کیوبیتهای همسایه متناوب میشوند به طوری که آنها به طور رزونانسی در تعامل نیستند. این راهاندازی با انگیزه دستگاههای کوانتومی IBM مستقر در حال حاضر است که از طریق ابر با استفاده از Qiskit قابل دسترسی هستند. در این دستگاهها، اتصال کیوبیت شبکهای «هگزاگونال سنگین» است که از پلاکهای کیوبیت متصل تشکیل شده است و کیوبیتهای فرکانس ثابت به منظور کاهش فعل و انفعالات ناخواسته، فرکانسهای متفاوتی برای دستگاههای همسایه دارند (شکل را ببینید). . 1).
شکل 1. تنظیمات اصلی که ما در کار فعلی خود مطالعه کردیم در سمت چپ نشان داده شده است و شامل یک پلاک با کیوبیت های تک لبه است، جایی که کیوبیت های همسایه از نظر فرکانس متناوب هستند همانطور که به صورت شماتیک با رنگشان نشان داده شده است (کیوبیت های آبی فرکانس صفر دارند، در حالی که قرمزها فرکانس دارند. ارزش بالاتری دارند). بن ds نشان میدهد که کیوبیتها با نزدیکترین همسایههای خود با یک عبارت تعاملی «فلیپ فلاپ» (XY) در تعامل هستند. کیوبیت 0 به صورت دوره ای هدایت می شود. در سمت راست نقشه اتصال یکی از دستگاههای فالکون ۲۷ کیوبیتی IBM Quantum است که کیوبیتها در پیکربندی به نام شبکه ششضلعی سنگین چیده شدهاند. کد رنگ فرکانس های کیوبیت را نشان می دهد که می تواند ناهمگن یا نامنظم در نظر گرفته شود.
طراحی لوگو حرفه ای با بهترین طراحان لوگو
نتیجه اصلی ما این است که حتی با کیوبیتهای خارج از تشدید که به نظر میرسد برهمکنش ضعیفی دارند، همبستگیهای بزرگ دو کیوبیتی میتواند بین کیوبیتهای دور ایجاد شود. علاوه بر این، مواردی را مییابیم که در آن برخی از توابع همبستگی با فاصله در سیستم افزایش مییابند و در کیوبیت رانده شده و دورترین فاصله از آن را مشاهده میکنیم (شکل 2 را ببینید). کیوبیتهای دور از یک کیوبیت رانده معمولاً فرض میشود که با آن ارتباطی ندارند و از این رو مکانیسمهایی که منجر به همبستگیهای غیرمحلی میشوند، مهم هستند که شناسایی شوند. همبستگیهای غیرمحلی کنترلنشده کیوبیتها در دستگاههای بزرگ میتواند برای استفاده از آنها برای کارهای محاسباتی مضر باشد و شبیهسازی و کاوش تئوری مهم است. یا به طور خلاصه، اگر ما کاری را به یک کیوبیت در یک طرف دستگاه انجام دهیم، نمی خواهیم رفتار یک کیوبیت در طرف دیگر دستگاه را تغییر دهیم.
شکل 2. تابع همبستگی دو کیوبیتی XY همه جفت های کیوبیت در یکی از تنظیمات شبیه سازی شده در کار ما (همانطور که در شکل 1 نشان داده شده است). این تابع همبستگی نشان می دهد که هر جفت چقدر از نظر آماری همبستگی دارد - برای مثال، تابع همبستگی برای هر حالت محصول کیوبیت ها صفر خواهد بود. به طور معمول، توابع همبستگی به عنوان تابعی از فاصله بین دو کیوبیت اندازه گیری شده کاهش می یابند، در حالی که در اینجا بلافاصله مشخص می شود که کیوبیت رانده شده (کیوبیت 0) با کیوبیت هایی که با آنها تشدید می شود همبستگی نسبتاً قوی پیدا می کند (به رنگ آبی در شکل 1 رنگ شده است). ) به گونه ای که تابع همبستگی حداکثر قدر را در کیوبیت لبه دورتر از آن به دست می آورد.
تحقیق در مقاله ما همچنین استفاده از حل کننده را در مطالعه یک مسئله دینامیکی با سیستم های بزرگ و تجزیه و تحلیل یک وابستگی پیچیده به پارامترهای متعدد نشان می دهد. ما جنبههای مهم را هنگام انجام چنین تحلیل سیستماتیکی مورد بحث قرار میدهیم، که بخشی از آن مبتنی بر مقایسه نتایج ما برای سیستمهای کوچک (در اینجا با حداکثر ده کیوبیت) با شبیهسازیهای اساساً دقیق با استفاده از بسته qiskit-dynamics پایتون است. حلکننده ما با مستندات جامع و برخی آموزشها همراه است و کد منبع مورد استفاده برای تولید تحقیق مورد بحث در اینجا به عنوان نمونه در مخزن حلکننده موجود است. این کد منبع می تواند به عنوان نقطه شروع برای یک پروژه تحقیقاتی که صدها شبیه سازی را با استفاده از یک دیتافریم محلی در انجام پروژه پایتون مدیریت می کند، استفاده شود.
مطالعه ما را می توان به عنوان اولین گام به سمت شبیه سازی دینامیک با اتصال واقعی دستگاه و پارامترهای کیوبیت در نظر گرفت. به منظور گسترش قابلیت حلکننده برای شبیهسازی دستگاههای کوانتومی، میتوانیم در آینده پشتیبانی از دینامیک کیوبیت سطح d را اضافه کنیم (کیوبیتهایی که میتوانند به حالتهای فراتر از 0 و 1 دسترسی داشته باشند، برای مثال برای کیوبیتهای ترانسمون مناسب هستند)، با همیلتونی و کلیتر پارامترهای لیندبلادین و وابستگی به زمان در پارامترها اجازه می دهد تا به طور مستقیم پروتکل های رانندگی پیچیده تر را ادغام کنید. و از آنجایی که این یک بسته منبع باز است، ما شما را تشویق می کنیم که lindbladmpo را نیز امتحان کنید و در آن مشارکت کنید. این یک سوال باز باقی می ماند که ببینیم چه اثرات جدید چند جسمی را می توان در آزمایشات با سخت افزار کوانتومی واقعی شبیه سازی کرد و احتمالاً مشاهده کرد. به طور خاص، همبستگیهای غیرمحلی که در نتیجه رانندگی کیوبیت شکل میگیرند، مانند آنچه در نتایج ما ارائه شدهاند، میتوانند هنگام در نظر گرفتن کدهای تصحیح خطای کوانتومی در دستگاههای چند کیوبیتی از اهمیت اساسی برخوردار باشند.
انجام پروژه متلب با بزرگان علم متلب
نقد مکانیک نیوتنی از مکانیک نسبیتی و کوانتومی
اسحاق نیوتن، که اکثر آنها را پدر فیزیک می دانند. کار او در تنظیم قوانین اساسی حاکم بر جهان انقلابی بود، بنابراین به یک معنا امکان پیدایش فیزیک را فراهم کرد. همه ما داستان سیبی را شنیدهایم که از درخت افتاد و به نیوتن برخورد کرد و چگونه به او کمک کرد تا چیزی را که اکنون به عنوان گرانش و مکانیک نیوتنی میشناسیم، ایجاد کند. حالا اینکه آیا این داستان درست است یا نه جای بحث دیگری است اما نمیتوانیم اهمیت آن را در فیزیک انکار کنیم. با این حال، چرا در سرعت های بالا و/یا در مقیاس اتمی، مکانیک نیوتنی شروع به شکستن می کند؟ چرا گرانش نیوتنی به نفع نسبیت عام رد شد؟ این مقاله ایرادات پشت مکانیک نیوتنی را مورد بحث قرار میدهد، اینکه چه زمانی و در کجا قابل اجرا نیست و به این سؤال میپردازد. آیا مکانیک نیوتنی اشتباه است؟
سفارش طراحی سایت در فریلنس پروژه
اول از همه، ما باید در مورد اینکه مکانیک نیوتنی چیست بحث کنیم. سه قانون وجود دارد
از حرکت
جسمی که در حرکت است در حرکت می ماند مگر اینکه نیروی دیگری بر آن وارد شود.
نیروی وارد بر یک جسم برابر است با حاصل ضرب جرم و شتاب آن.
هنگامی که دو جسم با هم برخورد می کنند، نیرویی به یکدیگر وارد می کنند که از نظر قدر مساوی اما در جهت مخالف هستند.
علاوه بر این، ما همچنین باید گرانش نیوتنی را درک کنیم. طبق گرانش نیوتنی همه چیز جذب همه چیز می شود، قلم روی میز شما جذب شما می شود اما جاذبه آنقدر کوچک است که ناچیز است. هر چند توده های بزرگتر مانند اجرام آسمانی می توانند گرانش بسیار بالاتری داشته باشند در نتیجه اجرام آسمانی دیگر را جذب می کنند. نیروی جاذبه با حاصلضرب هر دو جرم نسبت مستقیم دارد و با مجذور جدایی آنها بین مراکز جرم ها نسبت معکوس دارد و G ثابت گرانشی جهانی است (6.67*10^-11). در نتیجه به فرمول می رسیم:
انجام پروژه در فریلنس پروژه
در بیشتر موارد، این قوانین صحیح هستند و در فیزیک اجسامی در حال حرکت که با سرعت های بسیار بالا (مانند سرعت نزدیک به نور) یا در مقیاس های اتمی کوچک حرکت نمی کنند، قابل اجرا هستند. از این رو دو نقد فیزیک نیوتنی از منظر مکانیک نسبیتی و مکانیک کوانتومی است.
اجازه دهید ابتدا نقد مکانیک نسبیتی را مورد بحث قرار دهیم. در سال 1905 مردی به نام آلبرت انیشتین مقاله ای در مورد نسبیت خاص منتشر کرد. این لحظه یک نقطه محوری برای فیزیک بود زیرا نقص های مکانیک نیوتنی/کلاسیک را نشان می داد. به طور خلاصه، نسبیت خاص رابطه چگونگی تأثیر سرعت بر زمان، فضا و جرم را توصیف می کند. طبق مکانیک نیوتنی، فضا و زمان به هیچ وجه به هم مرتبط نیستند و این کمیت ها مطلق هستند زیرا بدون توجه به منطقه فضا و چارچوب های مرجع اینرسی مربوطه خود، همانطور که از ماریون، جری ب و مارک A بیان شد، مطلق هستند. شفا یافت (410). با این حال، ما می دانیم که این از طریق همزمانی رویدادها نادرست است که می تواند از طریق یکی از مشهورترین آزمایش های فکری اینشتین توضیح داده شود. به گفته انیشتین (46)، فرض کنید دو ناظر وجود دارد، یک ناظر در قطاری است که با سرعت نور حرکت می کند، و ناظری دیگر روی یک سکو ایستاده و منتظر عبور قطار است. با عبور قطار، دو رعد و برق اتفاق می افتد، یکی در جلوی قطار و دیگری در عقب. ناظر روی سکو متوجه می شود که اعتصابات در همان زمان اتفاق افتاده است، اما ناظر در قطار متوجه چیز دیگری می شود. از آنجایی که قطار با سرعت نور حرکت می کند و به سمت جلو حرکت می کند، ناظر در قطار ابتدا متوجه ضربه در جلو و بعداً ضربه به عقب می شود. بنابراین سوال نهفته است؛ کدام رویداد واقعا رخ داده است؟ آیا صاعقه در همان زمان اتفاق افتاد یا ابتدا به جلو و سپس به عقب برخورد کرد؟ در واقع هر دو رویداد به این دلیل اتفاق افتادند که زمان برای هر دو ناظر به دلیل هر یک از چارچوب های مرجع اینرسی مربوطه آنها نسبی است. به گفته انیشتین "رویدادهایی که با ارجاع به خاکریز همزمان هستند در مورد قطار همزمان نیستند و بالعکس (نسبیت همزمانی). هر مرجع مرجع (سیستم مختصات) زمان خاص خود را دارد. مگر اینکه به ما گفته شود بدن مرجعی که بیان زمان به آن اشاره دارد، در بیان زمان یک رویداد معنایی وجود ندارد. .
طراحی لوگو با بهترین طراحان لوگو
علاوه بر این، انیشتین توانست ثابت کند که انرژی و جرم یکسان هستند و به عنوان مظاهر مختلف یکدیگر وجود دارند. در نتیجه به معادله می رسیم
جایی که c سرعت نور است:
به گفته ویکی استین (Space.com)، با نزدیک شدن یک جسم به سرعت نور، جرم آن بی نهایت می شود، بنابراین انرژی آن نیز که از نظر فیزیکی غیرممکن است، کاهش می یابد. به این معنی که هیچ چیز نمی تواند سریعتر از سرعت نور حرکت کند. توجه به این مهم است، زیرا این در واقع با گرانش نیوتنی در تضاد است. اگر بخواهید خورشید را از آن بیرون بکشید
منظومه شمسی، با توجه به گرانش نیوتنی، زمین بلافاصله از مدار خارج می شود (این را می توان به راحتی از معادله مربوط به گرانش که برای اولین بار ذکر شد ارائه کرد). با این حال، این مورد نیست زیرا اطلاعات نمی توانند سریعتر از سرعت نور حرکت کنند زیرا به ذره حامل نیاز دارند. در نتیجه در واقع حدود هشت دقیقه طول می کشد تا مدار زمین تغییر کند، زیرا این زمان طول می کشد تا نور از خورشید به زمین برسد. این بدان معنا نیست که گرانش نیوتنی اشتباه نیست، زیرا معادله همچنان نیروی گرانش بین اجسام را به دقت به ما می گوید، بلکه اساس بنیادی که نظریه بر آن بنا شده است نادرست است، طبق نظر کوگوت (2) "نظریه اجازه می دهد تا سرعت های نامحدودی داشته باشد و اطلاعات را می توان به صورت آنی انتقال داد. این منجر به یک زمان جهانی مستقل از فریم می شود."
با توجه به توسعه نسبیت خاص، اجماع بین جامعه فیزیک برای نظریه گرانش که با نسبیت خاص سازگار است وجود داشت. به سرعت به سال 1915، انیشتین مقاله خود را در مورد نسبیت عام منتشر کرد.
انجام پروژه متلب با بهترین متلب دونا
نظریه نسبیت عام اصلاحی از نظریه نیوتن بود که آنچه را که ما به عنوان گرانش مشاهده می کنیم، تاب برداشتن فضا و زمان با استفاده از هندسه غیراقلیدسی به نام هندسه ریمانی توصیف می کند. نکته کلیدی این نظریه این است که فضا و زمان به عنوان کمیت های جداگانه توصیف نمی شوند (برخلاف گرانش نیوتنی) بلکه به عنوان یک پارچه فضا-زمان نامیده می شوند که می تواند به دلیل تأثیر جرم های بزرگ تحت تأثیر / تاب خورده باشد. هر چه جرم بزرگتر باشد، انحنا/تابیدگی بیشتری صورت می گیرد (شکل 1.0).
شکل 1.0 مثالی از 3 جرم و تأثیر آنها بر فضا-زمان
نسبیت عام به زودی به عنوان مدل استاندارد در هنگام توضیح گرانش پذیرفته شد، زیرا نه تنها قادر به ترکیب نسبیت خاص بود، بلکه قادر به توضیح و پیش بینی پدیده هایی بود که گرانش نیوتنی قادر به انجام آن نبود. برای مثال، یکی از اولین آزمایشهایی که نسبیت عام انجام داد، توضیح مدار عجیب جیوه بود. طبق «گرانش نیوتنی و نسبیت عام» (3)، برای هر مداری که وجود دارد، نقطهای وجود دارد که سیاره در نزدیکترین نقطه به خورشید است، که به عنوان حضیض شناخته میشود، برای هر مداری به دور خورشید، حضیض جیوه پیشروی میکند. کمی (شکل 1.1 را ببینید). گرانش نیوتنی نمی تواند این پدیده عجیب را توضیح دهد.
شکل 1.1 توضیح مدار عجیب عطارد
با این حال، نسبیت عام می تواند این پدیده را توضیح دهد. همانطور که در "گرانش نیوتنی و نسبیت عام" (7) توضیح داده شده است، "همانطور که عطارد به سمت حضیض خود (یعنی نزدیکتر به خورشید) حرکت می کند، به عمق چاه گرانش خورشید می رود. حرکت آن در این ناحیه با انحنای بیشتر فضا-زمان باعث پیشروی حضیض می شود. نظریه نسبیت عام اینشتین دقیقاً میزان پیشروی حضیض را در عطارد پیش بینی می کند. انیشتین این نتیجه را به عنوان «بحرانیترین آزمون نظریهاش تا به امروز» میداند. این یکی از آزمایشهایی است که نسبیت عام تحت آن قرار گرفته است، نظریه انیشتین همچنین عدسیهای گرانشی و پیشبینیهای کسوف را توضیح میدهد که گرانش نیوتنی نتوانسته است انجام دهد.
حال بیایید نقد نیوتن را از منظر مکانیک کوانتومی مورد بحث قرار دهیم. مکانیک نیوتنی بیان میکند که ما میتوانیم هم موقعیت و هم حرکت هر چیزی را بدانیم، اگر در مورد اجسام و مقیاسهای معمولی صحبت کنیم، مانند مردی که در حال دویدن است، این کار را میتوان به راحتی انجام داد. به گفته Orzel (TED-Ed)، ما می دانیم که نیوتن در قلمرو کوانتومی نادرست است، زیرا در مکانیک کوانتومی می دانیم که همه چیز هم به عنوان موج و هم به عنوان یک ذره رفتار می کند، این در ذرات بیشتر مشهود است زیرا طول موج آنها به دلیل بزرگ است. اندازه کوچک آنها در نتیجه، طبق اصل عدم قطعیت هایزنبرگ، ما نمیتوانیم موقعیت و تکانه یک ذره را بدانیم، هر چه بیشتر در مورد موقعیت آن بدانیم، نسبت به تکانه اطمینان کمتری داریم و برعکس، بنابراین با گفته قبلی نیوتن در تضاد است. علاوه بر این مشکل دیگری که به وجود می آید به دلیل تشعشعات جسم سیاه است. هر جسمی که دمای آن بالاتر از صفر مطلق باشد در تمام طول موج ها نور ساطع می کند، نور ساطع شده از یک جسم کاملا سیاه به عنوان تابش جسم سیاه شناخته می شود، با این حال این تابش به طور مساوی بین تمام طول موج ها تقسیم نمی شود، برخی از طول موج ها انرژی بیشتری نسبت به بقیه دریافت می کنند. (شکل 2.0 را ببینید).
شکل 2.0 طیف نشری تابش جسم سیاه
انجام پروژه برنامه نویسی با برنامه نویسان
بر اساس فیزیک نیوتنی، هرچه یک جسم گرمتر باشد، انرژی بیشتری باید تابش کند، بنابراین نور بیشتری باید ساطع کند. با این حال این اصل با طیف هایی که در تابش جسم سیاه دیده می شود همبستگی ندارد. اما در سال 1900، ماکس پلانک راهحلی ارائه کرد که بیان میکرد این اصل که انرژی بر اساس فرکانس ارتعاشی خاص الکترون توزیع میشود، نادرست است و «انرژی به صورت تودهای میآید. او توده ای از انرژی را کوانتوم نامید. اندازه یک توده انرژی - کوانتومی - به فرکانس ارتعاش بستگی دارد. "، "شکست های فیزیک کلاسیک". سپس این به استخراج معادله کمک کرد:
جایی که انرژی الف کوانتوم حاصل ضرب ثابت پلانک و فرکانس الکترون ارتعاشی است. بنابراین در فرکانسهای بالاتر انرژی آنقدر زیاد است که ارتعاشات در الکترونها رخ نمیدهد، بنابراین طیفها در سمت چپ کوچکتر است همانطور که در "شکستهای فیزیک کلاسیک" توضیح داده شد.
انجام پروژه پایتون با بهترین برنامه نویسان
اثر فوتوالکتریک نیز پدیده دیگری است که مکانیک نیوتنی در توضیح آن ناکام مانده است. اثر فوتوالکتریک پدیدهای است که زمانی رخ میدهد که نور به سطح هر مادهای مانند فلز برخورد میکند و در نتیجه انتشار الکترونها از مواد مذکور را ممکن میسازد. با توجه به «شکستها در فیزیک کلاسیک»، از دیدگاه مکانیک نیوتنی، باور عمومی این بود که هر چه نور کمتر باشد، انرژی کمتری منتشر میشود، بنابراین زمان میبرد تا انرژی ایجاد شود تا گسیل الکترون انجام شود. با این حال، این اشتباه است. در عوض، انیشتین بر اساس نظریه پلانک ساخته شد و تشخیص داد که نور نیز به مقدار کمی از انرژی به نام فوتون می آید و انرژی به طور مساوی در یک موج توزیع نمی شود، بلکه در این فوتون ها توزیع می شود. نور کمتر مقدار فوتونها را کاهش میدهد اما انرژی همچنان ثابت میماند زیرا (همانطور که قبلاً در تابش جسم سیاه بحث کردیم) انرژی به فرکانس وابسته است و فرکانس بدون توجه به اینکه نور چقدر کم است همچنان بدون تغییر باقی میماند. بنابراین حداقل مقدار انرژی مورد نیاز به عنوان تابع کار طبقه بندی می شود که با حداقل مقدار فرکانس در غیر این صورت به عنوان فرکانس آستانه شناخته می شود.
علاوه بر این، یکی دیگر از پدیده های کوانتومی که مکانیک نیوتنی را نقض می کند، اثر آهرونوف-بوم است. بر اساس "تظاهرات ولفرام"، اثر آهرونوف-بوم زمانی است که یک ذره باردار در مناطقی که پتانسیل الکترومغناطیسی صفر است، نیرویی را تجربه کند. این را می توان به طور تجربی از طریق آزمایش دو شکاف با یک شیر برقی که یک میدان مغناطیسی در بین شکاف ها ایجاد می کند مشاهده کرد. از آنجایی که ذرات باردار ورودی موازی با میدان الکترومغناطیسی هستند، نیروی تجربه شده باید صفر باشد، بنابراین یک توری پراش معمولی باید دیده شود. با این حال، این مورد نیست، زیرا طبق "Wolfram Demonstrations"، توری پراش دارای یک اختلاف فاز تغییر یافته است.
. به گفته رابینوویتز (2)، این پدیده به وضوح اولین قانون حرکت نیوتن را نقض می کند، زیرا حرکت یک ذره تغییر کرده است، حتی زمانی که هیچ نیروی خارجی بر آن اثر نمی گذارد.
(شکل 3.0 و 3.1 را ببینید).
شکل 3.0 توری پراش بدون میدان مغناطیسی شکل 3.1 توری پراش با میدان
به وضوح مشهود است که بسیاری از اصول مکانیک نیوتنی هم از نظر تجربی و هم از نظر تئوری در قلمرو کوانتومی جعل شده اند. نمونه های بسیار دیگری از این تضادها در مکانیک کوانتومی مانند اتم هیدروژن و مسئله چاه بی نهایت وجود دارد.
بنابراین برای پاسخ به سوال نهایی. آیا مکانیک نیوتنی اشتباه می کند؟ اول از همه، مکانیک نیوتنی نادرست نیست، آنها تقریباً در هر جنبه ای از زندگی بشر مدرن قابل استفاده هستند و توسط مهندسان و فیزیکدانان به طور یکسان استفاده می شود، بنابراین نادرست است که بگوییم مکانیک نیوتنی اشتباه است، در عوض آنها در سناریوهای خاصی قابل اجرا نیستند. از طریق مکانیک نسبیتی یا از طریق مکانیک کوانتومی خواهد بود. حتی نسبیت در بسیاری از سناریوها با مکانیک کوانتومی موافق نیست. برای مثال، میتوانیم آزمایش دو شکاف را مثال بزنیم. همانطور که توسط Hossenfelder توضیح داده شد، از آنجایی که ذرات دارای ماهیت دوگانه هستند (هم به عنوان یک ذره و هم به عنوان موج رفتار می کنند)، الکترون هایی که از طریق یک شکاف دوتایی شلیک می شوند، یک توری پراش نشان می دهند که به عنوان رفتار موجی در نظر گرفته می شود، حتی اگر ذره باشند. علاوه بر این، وقتی الکترونها را مشاهده میکنیم، آنها در یک زمان از شکافها عبور میکنند، اما این منجر به یک توری پراش نمیشود، بنابراین فیزیکدانان توافق کردند که در عوض، وقتی الکترون را مشاهده نمیکنیم، در همان زمان از شکافها عبور میکند. معمای گرانش کوانتومی در این نقطه به وجود می آید، زیرا اگر همان الکترون در همان زمان از شکاف ها عبور کند، گرانش از کدام جهت می آید؟ آیا این بدان معناست که نسبیت عام و مکانیک کوانتومی اشتباه هستند؟ باز هم پاسخ منفی است. مکانیک کوانتومی در مقیاس اتمی و نسبیت در سناریوهای سرعت نور و برای گرانش قابل استفاده است. این مسئله از فقدان یک نظریه متحد کننده ناشی می شود که مکانیک نیوتنی، نسبیتی و کوانتومی را در یک نظریه ترکیب کند. هر نظریه ناسازگاری های خاص خود را دارد اما آنها همچنان در سناریوهای مربوط به خود عمل می کنند.